در بهشت اکنون
Sunday, April 28, 2019
نامجو میخونه تبسم های شیرین تو را با بوسه خواهم چید و فکر میکنم چقدر همین که بلد نیستم دوست داشتنش رو کلمه کنم، به قدری که دلم میخواد کلمه کنم من رو ساکت کرده. .
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
.
«مگر چقدر احتمال دارد اوضاع از این بدتر شود؟»
.
نگاه میکنی و میبینی همه چیز رو پاک کردی. محو کردی. هیچ ردپایی نمونده. هیچ یادی هم. حالا چی اسماعیل؟
./.
از این همه گریه کردن خسته ام.
حرفهای قبل از خواب
کاش یک شیوهی درست تشکر یاد بگیرم. باید تشکر کنم و کلمات کافی نیستند.
No comments:
Post a Comment