حالا قدر این قدرت رو میدونم.
Saturday, October 4, 2025
.
بچه خیلی عجیبه. من رو می شناسه. با من صحبت میکنه و گاهی حتی چیزکی در مورد خودش بیان میکنه. اما همزمان میدونم همه چیز رو خیلی سریع قراره فراموش کنه. میدونم شاید شش ماه بعد هنوز من رو به یاد داشته باشه اما دو سال بعد چطور؟ اون موقع دیگه چیزی یادش نیست. وقتی باهاش صحبت میکنم میدونم این فراموشی چقدر نزدیکه و همزمان میدونم این سوپرپاور منه. زنی که به زودی فراموش میشه.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
.
بچه خیلی عجیبه. من رو می شناسه. با من صحبت میکنه و گاهی حتی چیزکی در مورد خودش بیان میکنه. اما همزمان میدونم همه چیز رو خیلی سریع قراره ف...
-
توانایی تحمل این حجم درد رو ندارم.
-
با چاقو افتادم به جونش. تکه پارهاش کردم و بعد سطل زباله. میون اون ضربهزدنها، یک لحظه ترسیدم از دونستن اینکه آنقدر خشم و انزجارم زیاده که ...
-
امید خلیده زیر پوستم. یک هفته؟ ده روز؟ همین حوالی. از خانه بیرون زدم و دیدم بهار شده. کل امسال در اضطراب و پشت میز گذشت. بدون اغراق. از تیرم...
No comments:
Post a Comment