Tuesday, October 22, 2024

بیست و یک اکتبر

 بالای سر خانم عکاس ایستادم. عکس رو انداخت روی صفحه و خیلی سردستی چندتا از لک های صورتم رو محو کرد. همه رو نه. چندتا. کمتر از نصف. دلم میخواست بگم دل بده به رتوش کردن. نگفتم. پرسید چند قطعه عکس؟ دکمه رو زد و قیژ قیژ. دستگاه عکسها رو بیرون داد. موهای بسته شده. بلوز سبز. پوست کج و کوله. 

No comments:

Post a Comment

بویوک آدا

گفت هواپیماها قبل از رفتن به فرودگاه روی جزیره دور می‌زنند. نگاه کن. سه تا هواپیما در سی دقیقه بهم نشون داد و توضیح داد فاصله بین لندینگ حدو...